مستند مسابقه فرمانده

قسمت دوم گفتگوی اختصاصی با سردار محمد ناظری

در قسمت اول این مصاحبه خواندنی، با نحوه ورود حاج محمد به فعالیت های نظامی و نحوه آموزش نیروهای ویژه و نقش آن ها در دوران پس از انقلاب اسلامی آشنا شدید.

– فردی که عضو یگان ویژه می شود چه تفاوت هایی با دیگران دارد؟ آیا باید روحیه و شخصیت خاصی داشته باشد؟

اولین چیز توانمندی است. حتما نباید هیکلت دو متر باشد و دور بازویت اندازه درخت چنار! بلکه باید با آن فیزیکی که داری توانمندی اجرای مأموریت محوله را داشته باشی. توانمندی حرف اول را می زند. و بعد پایداری؛ یعنی در شرایط سخت بتوانی پایدار باشی، خسته نشوی و نبری. پایداری بیشتر از نظر روحی است تا جسمی. باید آدم سخت و مقاومی باشی. افرادی که به دنبال چنین فاکتورهایی هستند کاملا مشخص هستند. این افراد جمع می شوند در یگانی به اسم نیرو ویژه و آموزش هایی می بینند در جهت اهداف سازمانی یگان که عملیات های غیر ممکن است. کارهایی که دیگران از انجام آن عاجزند را این ها می توانند انجام دهند. قدرت جسمانی که مثلا بتواند 30 کیلومتر پیاده روی کند. یا بتواند 2 کیلومتر شنا کند. در همین مسابقه فرمانده دیدید کسی که نجات غریق بود در قسمت شنا حذف شد.

بغیر از توانمندی فیزیکی، ژن جنگجویی هم هست که باید داشته باشند. نیروهای ویژه یک غرور درونی دارند که باعث می شود برای رسیدن به هدف دست به هر کاری بزنند. بگوییم ماجراجویی غلط است. ولی حس اینکه در هیجانات بخصوصی قرار بگیرند و کارهای پر هیجانی انجام دهند در این ها وجود دارد. به همین علت است که در شرایط بحرانی خیلی خونسرد هستند. راحت می توانند تصمیم گیری کنند و از توانایی هایشان استفاده کنند. شرایطی که آدم عادی و ترسو از عهده اش بر نمی آید. پس یکی از مهم ترین چیزها همین است که ترسو نباشند. از مرگ نترسند. گلیمشان را بتوانند از آب بیرون بکشند. درب هلیکوپتر که باز می شود پایین که دریاست و یک کشتی در حال حرکت یک طناب هم آویزان است، این باید نترس باشد باید مهارت داشته باشد و قدرت جسمانی لازم را داشته باشد که وقتی طناب را گرفت برود پایین.

– پس اگر کسی بخواهد به جزیره آمده و عضو نیروی ویژه شود، شما چه چیزهایی را در وی محک می زنید؟

همین مواردی که گفتم؛ 1- توانمندی جسمانی 2- قدرت ماندگاری. افرادی هستند که این ها را ندارند واقعا. یک برنامه ای مثل همین مسابقه فرمانده را دیدند و عشق این کارها را دارند ولی واقعا توانش را ندارند. وقتی فرد به اینجا می آید باید بتواند دو سه ماه اینجا بماند. اصلا نیروی ویژه بودن نیازمند زمان بخصوصی است که طرف باید در آن زمان قید همه چیز را بزند و بتواند در آن مدت در محیط بماند. نیروهای ویژه چهار پنج سال از زندگی شان را در این یگان هستند و هر مأموریت ممکن است سه ماه طول بکشد. حتی داشتیم مأموریت هایی که چهار پنج ماه طول کشید. خانواده فرد می شود یگانش و اولویتش در زندگی می شود این کار. اگر عقبه اش آسیب پذیر باشد، نمی تواند در یگان خوب کار کند. باید فردی باشد که رها از همه چیز باشد. معمولا سنین مجردی مناسب است که پنج شش سال اینجا هستند و ما هم بیشتر از این نمی بینیم برایشان.

فرد عادی یک بار برود روی دریا ممکن است به زمین و زمان بد بگوید، اما نیروی ویژه عاشق موج است. اصلا دوست دارد با قایق برود و با امواج برخورد کند. دوست دارد در محیط های خاص خدمت کند. دائم دارد از موانع مختلف عبور می کند؛ دوری از خانواده، شرایط بد دریا، شرایط بد پیکار مثل درگیری با دزدهای دریایی. موانع بسیاری بر سر راهش وجود دارد ولی سیستم چنین فردی طوری است که وقتی آن ها را رد کرد به جای خوبی می رسد. ما در همین مسابقه فرمانده هم این ها را آموزش دادیم که شما باید این موانع را رد کنید و پس از رد موانع طعم شیرین پیروزی را می چشید. الان فصل هوای موسم است. موج دریا به 10 متر می رسد. روی دریا اصلا نمی توان چیزی خورد، وحشتناک است. این افراد می توانند چهار پنج روز این دریای خراب را تحمل کنند و از آن عبور کنند. بعدش افتخار می کند که مثلا من در موسم رفتم سریلانکا و برگشتم. ما 120 روز از اول تا آخر موسم در دریای عربی ماندیم. به صورت ثابت! وحشتناک بود! و بچه هایی که با ما بودند دوام آوردند. در دنیا این ها افتخار و رزومه است. من دیدم که در سوابق طرف می نویسند مثلا آقای جف اندرسون 120 روز در یک تور عملیاتی برای مقابله با دزدان دریایی در خلیج عدن بود. ما هم چنین چیزهایی داریم و افرادمان باید کسانی باشند که در چنین شرایطی دوام بیاوردند، دریا زده نشوند، جا نزنند. این جور آدم ها هم مشخصند. ما بالاخره در این 37 سال آنقدر تجربه داریم که طرف را ببینیم، می فهمیم این کاره هست یا نه. مثلا همین بچه های مسابقه فرمانده که خواستند اینجا بمانند گفتیم بیا. آموزش های بیشتری دیدند. البته آموزش های زمان مسابقه هم خیلی خوب بود. آموزش های واقعی بود. قبلش بلد بود با طناب بره پایین؟ ولی یاد گرفت راپل بره پایین. بلد بود سلاح بکار بگیره؟ نه. علی مولایی پدرشونو درآورد تا یاد گرفتند. شوخی نگیرید! سختی ای که بچه های مسابقه کشیدند را کامل نتوانستیم به تصویر بکشیم. مثلا همان اول که آمدند به اردوگاه 20 کیلومتر راه آمدند. راهپیمایی های سنگین با کوله پشتی از تعاریف اولیه نیروهای ویژه است. افرادی هم بودند که مال این کارها نبودند و رفتند. به همین علته که پایداری لازمه این کار است. تشخیصش برای ما ساده است. مثلا داشتیم نفری را که همین مسابقه فرمانده را دیده بود و روز دوم یهو گفت می خواهم بروم روی کشتی. گفتم بابا اینجوری نیست که تو فکر می کنی و باید آموزش هایی ببینی و مراحلی را طی کنی. فکر کرد ما خودبزرگ بین هستیم و از اینجور حرفها. ولی طرف شش ماه که بماند می فهمد که اینطوری نیست و آدم های خاصی هستند که می توانند روی کشتی بروند. باید اعتماد بنفس بالا داشته باشند. یک بچه 22 ساله یک کشتی را می برد تا آفریقا و می آورد. در مقابل تمام دزدهای دریایی و حوادث مختلف. این اعتماد بنفس را دارند و برای کشتی و دریانوردها امنیت ایجاد می کنند. این امنیت ایجاد شده با همین خصوصیاتی است که این بچه ها بعنوان نیروی ویژه دارند. بعنوان تیم security guard دارند.

بنابراین مواردی که اشخاص را محک می زنیم برای همین است که افرادی که تواناییش را ندارند نیایند. و در واقع جان طرف را نجات می دهیم. یک دفترچه هست که اول می دهیم مطالعه کنند. تمام این موارد در آن ذکر شده. حتی اینکه در اثر سستی ممکن است در حین آموزش دچار جرح یا فوت شوید که این بر عهده خود داوطلب است. مگر اینکه سستی و کاهلی از جانب مربی های ما باشد. این است که خیلی باید سخت گیر باشیم و فیلترها قوی باشند تا بهترین نفرات در این یگان بکار گرفته شوند.

در قسمت بعدی مصاحبه با فرمانده محمد ناظری بخوانید: زمان و چگونگی تأسیس نیروی ویژه دریایی سپاه و چگونگی انتخاب جزیره فارور و استقرار در این جزیره متروک.

قسمت آخر مصاحبه اختصاصی سایت فرمانده با سردار محمد ناظری را اینجا بخوانید.